مگر آنکه پروردگارم رحمت آورد
من روزی 17 رکعت نماز می خونم و به خیلی از واجبات دینی عمل می کنم. با این حال، نمی دونم این جمهوری اسلامی چه بلایی سر احساسات آدمی مثل من آورده که وقتی خبر زیر رو می خونم حالم به هم می خوره:
ابلاغ بخشنامهي هماهنگي زمان پرواز هواپيماها هنگام نماز
جداً برای خودم هم سواله که چی به سر احساسات مذهبی م اومده.
"... الّا ما رحم ربی" (یوسف/53)
5 Comments:
This comment has been removed by a blog administrator.
اعتراف میکنم که نشانی این وبلاگ رو گم کرده بودم. اما این دفعه به خاطر سپردم اما برای محکم کاری ممنون می شم هر دفعه که به روز کردی یه خبری بهم بدی
در خصوص دین و این حرفها : انگار این دفعه من باید بهت بگم که بابا بی خیال!
یه آدم بیچاره ای برای اینکه ارتقا بگیره یا کارش رو از دست نده یه چیزی گفته . قرار نیست که ما برای هر حرفی اینقدر خودمون رو ناراحت کنیمم. و ام اینکه برعکس من فکر می کنم آدم با خوندن این خبرها دینش محکم تر می شه چون ایمان میاره به حرف امام حسین که گفت الناس عبیدالدنیا والدین لعق علی السنتهم فاذا محصو باالبلا فقلت دیانون
عربیش رو نوشتم که اورجینال باشه
اون یکی متن قبل رو هم خوندم. اون شعر از شاملو بود شاعر مورد علاقه من. اصلا کلام به این نغزی از کدوم مغزی جز شاملو می تونه بربیاد.
در مورد اینکه می گی اروپا سطحیه ... این خیلی برای من جالبه . فکر میکنم این تجربه انحصاری که خیلی ها یا نداشتن یا ترس از ابرازش دارن.
تازگی ها گرچه تصمصم گرفتم یک کتابسوزی راه بندازم و علاقه ام رو به هرچی کتاب جامعه شناسی و روان شناسیه بسوزونم اما... فکر میکنم باید جای اونها فلسفه بذارم و شروع کنم به خواندن فلسفه . شاید از فلسفه اخلاق شروع کنم.
اینکه جرا دارم از علوم انسانی زده می شم و چرا به فلسفه علاقه مند... دلیل داره.
دلیل اولش اینه که چندوقت یه بار احساس می کنم باید یه بازنگری بکنم دربارهمه چیز ... الان هم اون چند وقت یه بار فرا رسیده.
اما چرا علوم انسانی : به نظر من اگه علمی نتونه تغییری مادی یا معنوی در زندگی فردی یا اجتماعی به وجود بیاره اون علم بی فایده اس (این همون پراگماتیسته) . در این مورد با مارکس کاملا هم عقیده ام که بعضی وقتها افکار نقش تخدیر کننده رو دارن تا تبدیل به یه موتور محرکه
متاسفانه در ایران کنونی همون طور که بارها گفتم این علوم فقط ریشه نکبتهای اطرافت رو بهت نشون می ده اما جرات و جسارت تغییر رو بهت نمی ده . بعضی وقتها فکر میکنم اون کسی که یه هفته برای اعتراض اعتصاب غذا می کنه به کل این علمای علوم انسانی ارجحیت داره چون تونسته یه چیزی رو تغییر بده.
اما اینکه چرا فلسفه از دید من بهتره ... به این دلیل که فیلسوفها رسما دستهاشون رو بالا گرفتن و ادعای تغییر جهان رو بوسیدن و کنار گذاشتن و فلسفه از دید بعضی ها تبدیل به یه تفنن فکری و روحی شده که می شه باهاش لاس زد بدون اینکه ادعاهای گنده داشته باشی.
نمی دونم منظورم رو رسوندم یا نه؟
این تا اینجا تحولاتی بود که من بهش رسیدم تا ببینم چی میشه بعدا
یه فکرهایی هم در مورد احمدی نژاد و خاتمی دارم که اگه فرصت کنم توی وبلاگم می نویسم. باشد که مشکلی غامض در حیات بشریت حل شود!!!!
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home